بی تفاوت یعنی خبر مرگ و زندگی اش فرقی نداشته باشد برایت.

بی تفاوت یعنی بودش با نبودش یکی باشد.

یعنی بدون فرق.

یعنی فراق بی معنی باشد!

یعنی دور نمانده باشی از یک چیزی که نباشد.

یعنی نبودن نداریم.

پس دلت که آشوب شده و ذهنت که پریشان تر از همیشه دور خودش می چرخد و دستهایت که پر درد و بی رمق کنار بدنت افتاده اند همه و همه دارند داد میزنند که فرق دارد. که فراق است. که هر چقدر هم چشمهایت را ببندی و رویت را بچرخانی دلت تمام قد به سمت او برگشته و تا آخرِ راه نگاهش میکند.



چشم خود بستم که دیگر روی مستش ننگرم

ناگهان دل داد زد دیوانه من می بینمش.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها